ذهن

راه حل داشتن ذهن ساکت با سادگورو

زمان حدودی مطالعه ۶ دقیقه / ۲۸ دی ۱۴۰۰ / مدیر سایت

یک مانترای معروف در دوره‌ی قرنطینه این است: «اگر نمی‌توانید به بیرون بروید، به درون بروید». اما اگر دیدید که درون مکان پر سروصدایی است، آن موقع چه کار کنید؟ سادگورو راجع به سروصدای درونی توضیح می‌دهد و یک راهکار قدرتمندی را با ما به اشتراک می‌گذارد که با استفاده از آن بتوانیم ذهن ساکت داشته باشیم.

 

پرسش: وقتی سکوت محیط بیرون بیشتر می‌شود، محیط درون خیلی پرسروصدا می‌شود. آیا ممکن است که کمی توضیح راجع به ارتعاشات درونی و صدای درونی بدهید؟

سادگورو: درون شما پر سروصدا نشده است. درون شما هیچوقت پر سروصدا نبوده است. چنین چیزی تحت عنوان سروصدا در آن ناحیه وجود ندارد. به این خاطر که شما مشغول کاری نیستید، برای خودتان مشغولیات فکری ایجاد می‌کنید. بیشتر افراد فکر می‌کنند که سرشان با انجام کاری مشغول است، اما اگر شما به زندگی آن‌ها نگاه کنید، متوجه خواهید شد که شصت درصد مواقع درگیری ذهنی دارند. این مثل نشخوار کردن است. شما هنوز چیزی را که روز قبل اتفاق افتاده می‌جوید. گاو‌ها، بزها و گوسفندها این قابلیت را دارند که بعد از چند ساعت از خوردن چیزی می‌توانند آن را به دهان‌شان برگردانند و دوباره آن را بجوند. چنین قابلیتی در بدن شما ساخته نشده است، به همین خاطر شما قابلیت نشخوار کردن را در ذهن خودتان ایجاد کرده‌اید! این ایرادی در فرآیند تکامل است.

نشخوار نکنید تا ذهنی ساکت داشته باشید

در عرفان و یوگای جنوب هند، اگر ما کسی را ببینیم از فعالیت گذشته‌اش دارد لذت می‌برد و الان کار کاملاً متفاوتی انجام می‌دهد، و اگر متوجه نباشد که فقط دارد از نتایج گذشته که هر لحظه ممکن است تمام شود لذت می‌برد، به این حالت می‌گوییم:« Ayyo, pazhaya sadham». Pazhaya sadham یعنی «برنج قدیمی». از لحاظ انرژی و قدرت، چیزی که ما روز قبل خورده‌ایم هنوز در بدن ما کار می‌کند. به طور مشابه، ما هنوز هم ممکن است از کاری که روز قبل، ده سال پیش یا یک عمر پیش انجام داده‌ایم، سود ببریم. اما اگر شما الان کاری انجام ندهید که به آن اضافه شود، این تمام خواهد شد. غذایی که مانده باشد بعد از چند وقت خراب می‌شود. چیزی که خیلی زیبا بوده است، تبدیل به چیز بسیار زشتی خواهد شد.

 سعی نکنید که آن را متوقف کنید، چون شما نمی‌تواتید آن را متوقف کنید. تنها راه این است که از آن فاصله بگیرید.

 

خیلی از افراد به اصطلاح موفق در جهان در مراحل مختلف زندگی‌شان دچار این می‌شوند. آن‌ها از نتایج کارماهای گذشته لذت می‌برند، آن‌ها فکر می‌کنند که همه چیز فوق‌العاده است و به عیاشانه زندگی می‌کنند. یک روز این به آن ‌ها ضربه خواهد زد – نه لزوماً از بیرون، بیشتر وقت‌ها از درون ضربه می‌خورند. ساختار روانی و بدن‌شان در یک نوع پسرفتی وارد می‌شود که برای آن‌ها سخت می‌شود که باور کنند این اتفاق برای‌شان رخ داده است. این به آن دلیل است که شما با غذای قدیمی زندگی می‌کنید. این خیلی مهم است که شما هر روز غذای تازه درست کنید. به همین دلیل است که کارمای زمان حال مهم است.

در درون شما هیچ سروصدا، ارتعاش یا صدایی وجود ندارد. تمام این‌ها در سر شما است. این به آن دلیل است که شما دارید نشخوار می‌کنید. اگر شما مشغول انجام کاری بودید، بعضی از چیزهایی را که در سرتان اتفاق می‌افتد را فراموش می‌کردید. اما لحظه‌ای که بیکار بشید، خواهید دید که ذهن به کار خواهد افتاد. سعی نکنید که این را متوقف کنید، چون شما نمی‌توانید این را متوقف کنید. تنها راه این است که از آن فاصله بگیرید.

 

 اگر شما ببینید که افکار و احساسات شما به شدت احمقانه هستند، شما به طور طبیعی فاصله ایجاد خواهید کرد. مشکل این است که شما فکر می‌کنید آن‌ها هوشمندانه‌اند. 

 

چگونه بین خودتان و ذهن فاصله ایجاد کنید؟(راه حل داشتن ذهن ساکت)

راهکارهای زیادی برای فاصله ایجاد کردن بین خودتان و ذهن وجود دارند. اگر شما شامبهاوی[1] یا شونیا[2] انجام بدید، این‌ها فرآیندهای پرقدرتی هستند. اگر که نه، می‌توانید ایشا کریا انجام بدید. اگر هیچکدام از این‌ها را بلد نیستید، یک کار ساده است که شما همین الان می‌توانید انجام دهید. فقط ببینید که در این عالم وجود که ما از آغاز و پایان آن چیزی نمی‌دانیم، این منظومه شمسی فقط یک ذره کوچک است. در این ذره کوچک، سیاره زمین یک میکرو-ذره است. شما یک موجود بسیار کوچکی روی این میکرو-ذره هستید. حالا شما روی این توپ گِلی که بهش سیاره می‌گویید نشسته‌اید و فکر می‌کنید که مرکز عالم هستید!

این ایده‌ی احمقانه‌ای است. از همین ایده‌ی احمقانه، تعداد زیادی ایده‌های احمقانه‌ی دیگری ساخته شده‌اند. که از نظر اجتماعی هوشمندی محسوب می‌شوند. اما فقط به افکار خودتان در ماهیت جهانی بزرگ‌تر نگاه کنید. اکنون این ویروس دارد زندگی شما را تهدید می‌کند. وقتی موضوع فناپذیری‌تان پیش می‌آید، میبینید که همه‌ی چیزهایی که به آن‌ها فکر می‌کنید، چیزهایی که فکر می‌کنید مهم هستند، همه‌ی آن‌ها احمقانه‌اند.

 

فرق بین یک فرد باهوش و یک احمق این است که فرد باهوش می‌داند که احمق است، ولی یک احمق نمی‌داند که احمق است. به همین خاطر  او احمق است. 

 

 

اگر شما ببینید که افکار و احساسات شما به شدت احمقانه هستند، شما به طور طبیعی فاصله ایجاد خواهید کرد.(ذهن ساکت خواهید داشت) مشکل این است که شما فکر می‌کنید آن‌ها هوشمندانه‌اند. اما وقتی شما را به دردسر می‌اندازند، شما می‌خواهید از آن‌ها فاصله بگیرید. به این شکل کار نخواهد کرد. هر چیزی که فکر کنید هوشمندانه است، مثل یک برچسب روی شما می‌چسبد و شما را رها نخواهد کرد. لحظه‌ای که فکر کنید باهوش هستید، دیگر افکار شما نمی‌توانند شما را رها کنند. اگر شما فرد بسیار باهوشی باشید، نمی‌توانید چشم‌های‌تان را ببندید و بنشینید. وقتی بدانید که احمق هستید، می‌توانید چشم‌های‌تان را ببندید و بنشینید. فرق بین یک فرد باهوش و یک احمق این است که فرد باهوش می‌داند که احمق است، ولی یک احمق نمی‌داند که احمق است. به همین خاطر است که او یک احمق است.

از لحاظ زندگی، از لحاظ وجودی، شما واقعاً هیچ چی نیستید. به طور اجتماعی، شما ممکن است چیزی باشید. میان احمق‌ها، احمق‌ها درخشان هستند. این از نظر زندگی هیچ معنایی ندارد. از نظر زندگی این ویروس کوچک می‌تواند فردا شما را از بین ببرد. هر چقدر افکار بزرگ و هوشمندانه‌ای هم داشته باشید هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. اگر شما این را بفهمید، به طور طبیعی یک فاصله‌ای میان شما و فرآیند افکارتان بوجود خواهد آمد. زمانی که میان شما و فرآیند افکارتان فاصله وجود داشته باشد، دیگر مهم نخواهد بود که شما به چه چیزی فکر می‌کنید.


1- شامبهاوی مودرا، تمرینی در دوره‌ی مهندسی درون، خیره شدن به نقطه‌ی بین ابروها.

2-  Shoonya، فرآیند خلاء یا نیستی در یوگا.​

به گفتگو آنلاین خوش آمدید
سلام! برای صحبت در واتساپ یکی از کارشناسان پشتیبانی ما را انتخاب کنید
تیم به طور معمول در چند دقیقه پاسخ می دهد.